قسمت آفرود مسیر در حدود ۳۰/۱ ساعت طول کشید...
.
.
.
طبیعت دس نخورده
.
.
مختصات جغرافیایی محل با جی پی اس
.
.
توی مسیر اعضای گروه از شگفتی طبیعت بطور مکرر توقف میکردندو عکش میگرفتند.
.
.
.
توقف برای صبحانه زیر بارون زیبا
.
.
.
و ادامه مسیر...
.
.
چشمه زیبا و گوارا و خنک تو مسیر...
.
.
CHICAGO BULLS
.
.
لندرور در دیدگان نیسان
.
.
و باز هم نیسان...
.
.
و در نهایت رسیدن با پایان مسیر...
کوهای سنگی یک تکه
.
.
اینجا بود که انگار اعضارو از چارچوب مقررات گروه رها کردن ...همه از دیدن مناظر به یک طرف پخش شدن و هیجاناشونو خالی کردن...
بعضیا با ماشین از تخته سنگا بالا میرفتن ...بعضیا مسیر رودخونرو ادامه میدادن....
.
بعد نیم ساعت تخلیه انرژی...گروه دوباره نظمشو پیدا کرد و همه ماشیناشونو گوشه ای پارک کردن و بقیه راهو کوهنوردی کردیم... از هر طرف آبشار میومد...درختای گلابی وحشی...حوضچه های آب طبیعی..... بارون شدید....لذت بردن از کوهنوردی...و....
.
.
بعد از حدود 2 ساعت کوهنوردی و لذت بردن از آوازهای یکی از دوستانو خنده ی زیاد به محل ماشینا برگشتبم...
.
.
و توقف دوباره برای صرف ناهار و تجدید قوا...
.
تو مسیر برگشت چون بارون شدید تر شده بود یکم گل بازیم کردیم...
چن جا ماشینا گیر کردند و با بکسل کردن میکشیدیم بیرون (جای وینچ آقای طلوعی خالی بود)
.
یکی از سیم بکسلامونم پاره شد...
.
آخرای مسیر متاسفانه لندور شهاب شفت برید و با دیفرانسیل جلو خودشو به جاده رسوند...
.
.
جای کسایی که نیومده بودن از جمله آقای طلوعی . آقای صمد زاده . صمد آقا و پدرش . آقای چاپاری . آقا مهدی . واقعا خالی بود.
.
و در نهایت از مصاحبت با دوستان لذت بردیم...
.
.
تبرییییییییییییییییییییییییییییییییییز آفرود....
.
با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز...
با اجازتون میخوام یه توضیح مختصر در مورد این برنامه آفرود همراه با تصاویر ارائه کنم...
.
طبق برنامه ی گروه ساعت ۸ صبح در محل از قبل تعیین شده جمع شدیم.
یه روز ابری و بارونی وعده ی یه آفرود دلچسبو به آدم میداد.
.
.
.
اعضا گروه با هیجان همیشگی تو محل قرار جمع شدن.
.
۷ تا شاسی بلند آماده آفرود بودن.
.
پاترول بنده با کفشای فابریکش
.
.
پاترول زیبای حامد
.
.
عضو جدید گروه با پاترول ۶ سیلندر اصل ژاپنی (علی آقا و آقا سهراب و دوستشون) که علی رغم دراز بودن شاسی هیچ جا گیر نکرد.
.
.
لندرور اصل انگلیس محمد
.
.
پاترول مشکیه سعید با رینگای ۱۰ اینچ (قره بالا)
.
.
رخش سفید علی
.
.
لندرور اسپانیایی شهاب که تو این عکسم یه گیر کوچولو کرده بود
.
.
و در نهایت شروع حرکت....
جاده ی بابا باغی.
.
.
مسیر مورد نظر جایی بود بنام هیللی داغی که واقعا بدون تعارف گوشه ای بهشت بود .
.
لیدر این هفته علی بود که واقعا گروه رو به یکی از به یادماندنی ترین جاها برد.
.
شروع عشقو هیجان....
.
.
.
تو این مسیر چند ده بار یا از داخل رودخونه میرفتیم یا ازش رد میشدیم...
.
.
زاویه های ورود و خروج واقعا زیاد بودن .
.
.
.
بقیه توضیحات در پست بعدی (بدلیل جلوگیری از سنگین شدن صفحه)