با سلام خدمت دوستای عزیز
.
یه تور آفرود دیگه برگزار شد و کلی از نظر روحی شارژ شدیم
.دیدن طبیعت بکر....هوای پر از اکسیژن...بگو و بخند بین دوستان . همه و همه باعث شد یه خاطره ی خوب دیگه تو ذهنمون ثبت بشه و دغدغه های فکریمونو حتی واسه چن ساعت فراموش کنیم
.
.
.مسیر این برنامه بنا به پیشنهاد یکی از دوستان. روستایی بود بنام روستای حصار که از توابع شهرستان بستان آباده و حالت اکتشافی داشت چون مسیرو قبلا کسی از اعضا نرفته بود
.
.صبح ساعت 8 همه ی اعضا باضافه ی یک عضو جدید جمع شدن و آماده حرکت شدن
.
هشت شاسی بلند
.پاترول 2 درب مشکی
پاترول 2 درب سبز و کرم
پاترول 2 درب سرمه ای نقره ای
دو تا پاترول 4 درب 6 سیلندر سبز و کرم
لندروور سبز
لندروور سفید
تویوتا لندکروزر اف جی 62 سفید 6 سیلندر
.
.
به سمت بستان آباد شروع به حرکت کردیم.
ماشینا با نظم پشت سر هم حرکت میکردند.
از داخل بستان آباد به سمت سهند دور زدیم و به سمت روستای حصار حرکت کردیم
.
.
.
.
. توی مسیر از چنتا روستا رد شدیم و در نهایت به روستای مورد نظر رسیدیم هوا یکم سرد بود و باعث شد لباسای گرممونو بپوشیم
.
.
.
به روستای حصار خوش آمدید...
.
.
برف باقی مونده روی کوه های اون منطقه همه رو هیجان آورد و سوار ماشینا شدیم و به مسیر ادامه دادیم اما قبلش باید به معده ی مبارک عرض ادب و احترام میکردیم چون کم کم داشت صداش در میومد .به همین دلیل دنبال جای مناسبی واسه کمپ زدن گروه بودیم
..
.
یه زمین چمن که از کنارش یه رودخونه ی کوچیک رد میشد پیدا کردیم .یه شیب تند و عبور از رودخونه
چن نفر رفتن و مسیرو چک کردن و با راهنمایی دوستان ماشینا یکی یکی پایین رفتن
. .
.
.
.
.
چایی با آب چشمه کوه
.
.
...
.
.
.
.
آیی بالاسی ....خرس کوچک
.
.
نرمش پاترول ۴ در
.
.
.
دو تا از ماشینا مسافر شمال بودن و تصمیم گرفتن که سمت شمال برن ....(پاترول سیاه و لندروور سبز
.
ممد گف میخوام از مسیری که اومدیم برم
ممد نمیره بیخیال شو
ـ نه میخوام برم
ممد مسافری . شفت میبری . فنر میشکونی...از اون ور برو....نرو
ـ غاااااااااااااااااااام
ممد نروووووو
ـ غاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
پس زیاد به ماشینت فشار نیار
.
.
یه بار رف نشد....دوباره....نشد
ای باباااااا
.
.
ـ غااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
در نهایت ناباوری این قاطر انگلیسی (لندروور) تونس اون تیکرو بره
.
هوراااااااااااااااااااا .....همه کفو هورا کشیدن
.
واسه لندکروزرم یه مشکلی پیش اومد و اونم از گروه جدا شد
.
اگزوز کاملا تو آب
.
.
.
.
.
خداحافظ
.
.
مام از یه مسیر دیگه راهمونو ادامه دادیم
توی مسیر به توده برف رسیدیم که من زد به سرم و رفتم طرفش...حامد پشت سر من ....صمدم همینطور
.
.
.
.
.
تفریحات سالم و عشق و حال
.
.
.
.
.
.
پدر پدر آفرودرهای دنیا
.
.
همینجوری.
.
.
.
در ادامه مسیرهمینطور که تو عکس مشخصه یه توده ی بزرگ برف راهو کلا مسدود کرده بود
.
.
.
.
رخش زیبای آقای طلوعی
.
.
.
گروه تصمیم گرفت که از همونجا کوهو بیایم پایین...
یه مسیر پر از سنگ با شیب زیاد...
علی زحمت کشید و مسیریابی و به عهده گرفت و به همه ی ماشینا فرمون داد
.
.
.
.
.
.
.
.
کرگدن من میخواست پرواز کنه
.
.
نمای کلی منطقه...
.
قسمت آفرود مسیر در حدود ۳۰/۱ ساعت طول کشید...
.
.
.
طبیعت دس نخورده
.
.
مختصات جغرافیایی محل با جی پی اس
.
.
توی مسیر اعضای گروه از شگفتی طبیعت بطور مکرر توقف میکردندو عکش میگرفتند.
.
.
.
توقف برای صبحانه زیر بارون زیبا
.
.
.
و ادامه مسیر...
.
.
چشمه زیبا و گوارا و خنک تو مسیر...
.
.
CHICAGO BULLS
.
.
لندرور در دیدگان نیسان
.
.
و باز هم نیسان...
.
.
و در نهایت رسیدن با پایان مسیر...
کوهای سنگی یک تکه
.
.
اینجا بود که انگار اعضارو از چارچوب مقررات گروه رها کردن ...همه از دیدن مناظر به یک طرف پخش شدن و هیجاناشونو خالی کردن...
بعضیا با ماشین از تخته سنگا بالا میرفتن ...بعضیا مسیر رودخونرو ادامه میدادن....
.
بعد نیم ساعت تخلیه انرژی...گروه دوباره نظمشو پیدا کرد و همه ماشیناشونو گوشه ای پارک کردن و بقیه راهو کوهنوردی کردیم... از هر طرف آبشار میومد...درختای گلابی وحشی...حوضچه های آب طبیعی..... بارون شدید....لذت بردن از کوهنوردی...و....
.
.
بعد از حدود 2 ساعت کوهنوردی و لذت بردن از آوازهای یکی از دوستانو خنده ی زیاد به محل ماشینا برگشتبم...
.
.
و توقف دوباره برای صرف ناهار و تجدید قوا...
.
تو مسیر برگشت چون بارون شدید تر شده بود یکم گل بازیم کردیم...
چن جا ماشینا گیر کردند و با بکسل کردن میکشیدیم بیرون (جای وینچ آقای طلوعی خالی بود)
.
یکی از سیم بکسلامونم پاره شد...
.
آخرای مسیر متاسفانه لندور شهاب شفت برید و با دیفرانسیل جلو خودشو به جاده رسوند...
.
.
جای کسایی که نیومده بودن از جمله آقای طلوعی . آقای صمد زاده . صمد آقا و پدرش . آقای چاپاری . آقا مهدی . واقعا خالی بود.
.
و در نهایت از مصاحبت با دوستان لذت بردیم...
.
.
تبرییییییییییییییییییییییییییییییییییز آفرود....
.
با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز...
با اجازتون میخوام یه توضیح مختصر در مورد این برنامه آفرود همراه با تصاویر ارائه کنم...
.
طبق برنامه ی گروه ساعت ۸ صبح در محل از قبل تعیین شده جمع شدیم.
یه روز ابری و بارونی وعده ی یه آفرود دلچسبو به آدم میداد.
.
.
.
اعضا گروه با هیجان همیشگی تو محل قرار جمع شدن.
.
۷ تا شاسی بلند آماده آفرود بودن.
.
پاترول بنده با کفشای فابریکش
.
.
پاترول زیبای حامد
.
.
عضو جدید گروه با پاترول ۶ سیلندر اصل ژاپنی (علی آقا و آقا سهراب و دوستشون) که علی رغم دراز بودن شاسی هیچ جا گیر نکرد.
.
.
لندرور اصل انگلیس محمد
.
.
پاترول مشکیه سعید با رینگای ۱۰ اینچ (قره بالا)
.
.
رخش سفید علی
.
.
لندرور اسپانیایی شهاب که تو این عکسم یه گیر کوچولو کرده بود
.
.
و در نهایت شروع حرکت....
جاده ی بابا باغی.
.
.
مسیر مورد نظر جایی بود بنام هیللی داغی که واقعا بدون تعارف گوشه ای بهشت بود .
.
لیدر این هفته علی بود که واقعا گروه رو به یکی از به یادماندنی ترین جاها برد.
.
شروع عشقو هیجان....
.
.
.
تو این مسیر چند ده بار یا از داخل رودخونه میرفتیم یا ازش رد میشدیم...
.
.
زاویه های ورود و خروج واقعا زیاد بودن .
.
.
.
بقیه توضیحات در پست بعدی (بدلیل جلوگیری از سنگین شدن صفحه)